loading...
مطالب مفیدددددد
mohsen golchi بازدید : 38 سه شنبه 27 دی 1390 نظرات (1)

کشور ما ایران در قرن ۱۳ قمری ۱۹ میلادی گرفتار توفان سیاسی بی رحم و ویرانگری شد

 

که ناشی از رویارویی دو غول بزرگ استعمار و استثمار آن زمان ، امپراطوری های انگلیس و روس

 

بود . بر اثر ضعف حکومت سلسله قاجار، کشور هدف حملات بیگانگان قرا گرفت . تزارهای

 

روسیه تصمیم داشتند که بنا به تاکید پتر کبیر ، سلطه ی خود را بر ایران گسترش دهند و از

 

ایران به آب های گرم خلیج فارس راه یابند . برای رسیدن به این اهداف ، جنگ خانمان سوز

 

را به ایران تحمیل کردند . در این دو جنگ ، روس ها متوجه نیروی علما در میدان مبارزه با

 

استعمار شدند ، زیرا مردم به فرمان فقها و پیشوایان مذهبی هم چون آیت الله کاشف الغطاء ،

 

ملا احمد نراقی ، آقای سید محمد مجاهد اصفهانی و ملا محمد عمل می کردند . در این جنگ ،

 

روسیه ی تزاری متحمل ضربه ی سنگینی از ایران شد و حتی فرمانده ی قوای روسی نیز از پای

 

درآمد . این شرایط ، روسیه را وادار کرد تا با رقیب خود انگلیس ، از در سازش درآید . آنان از وضعیت

 

حاکم در دربار قاجار به ویژه رقابت و حسادت شدید میان شاهزادگان سود جستند و تلاش کردند

 

تا در وحدت و یکپارچگی میان ارتش و مردم ایران رخنه ایجاد کنند . در این زمینه برای حذف

 

عامل اصلی مقاومت و هم بستگی مردم مسلمان ایران در برابر بیگانگان یعنی تبعیت ایشان

 

از فقها و پیشوایان مذهبی اقدامات مختلفی انجام دادند . از جمله ی این اقدامات ، طرح پروژه ی

 

استعماری دسیسه آمیزی است که جاسوسان زبردست دولت روس ، به خصوص کینیاز

 

دالگورکی شاهرزاده و کارمند و قوی سفارت روس در ایران به اجرا در آوردند . در این طرح آن ها به

 

دنبال علم کردن نایب خاص جعلی برای امام زمان (ع) بودند ، تا از این طریق بتوانند نفوذ

 

مراجع تقلید و فقها را در میان مردم بی اثر کنند . بدین منظور کینیاز دالگورکی ، طلبه ای کم سواد

 

از مکتب شیخیه به نام میرزا علی محمد شیرازی را شناسایی کرد و مناسب مقصود خود

 

تشخیص داد . وی توانست میرزا علی محمد را تشویق کند تا در سال ۱۲۶۰ هجری قمری خود

 

را باب زمان (عج) بنامد . سپس او را به ادعاهای دیگری از جمله ادعای امام زمانی ، نبوت

 

و پیامبری و حتی ادعای خدایی وادار کردند . بدین وسیله آنها موفق شدند مردم رنج دیده و

 

جنگ زده و شکست خورده را به جان هم اندازد و سرانجام فرقه ی بابیه و سپس بهائیه را به

 

وجود آورند. (برای آشنایی بیشتر به کتاب های «بابیگری و بهائیگری» نوشته محمد مهدی

 

اشتهاردی و «بهائیت در ایران»‌تالیف دکتر زاهد زاهدانی و خاطرات پرنس دالگورکی مراجعه کنید)

 

هر چند طرح ها کاملا محرمانه و پوشیده بود ، اما پس از انقراض دولت تزار روسیه روشن شد

 

که فرقه ی بابیه و بهائیه ساخته و پرداخته ی یکی از کارکنان مرموز روسی است که بعد به

 

مقام سفارت رسید . هر چند مبلغان بهائی در کتمان این حقیقت تلاش فراوان می کنند ، اما آن

 

قدر اسناد و مدارک در آثارشان وجود دارد که جای هیچ انکاری نمی ماند .

سيدعلي محمد شيرازي بنيانگذار فرقه ضاله «بابيه» در محرم ۱235 قمري در شهر شيراز به دنيا آمد. پدرش رضا و مادرش فاطمه بيگم و بنابه قولي خديجه بيگم نام داشت. خواندن و نوشتن را به شيوه معمول زمانه خويش در شيراز آغاز كرد. هنوز كودك بود كه پدرش را از دست داد، به همين سبب روانه بندر بوشهر شد و تحت كفالت دايي اش قرار گرفت و مدتي را نزد يك مكتب دار كه از پيروان فرقه «شيخيه» بود، به كار آموختن پرداخت. و چون به سن رشد و بلوغ رسيد در كنار دايي خود به كسب و كار در «كمپاني ساسون» كه سهام و مالكيت آن متعلق به يكي از كلان سرمايه داران يهودي بغداد بود و در بندر بوشهر و بمبئي هندوستان به كار تجارت ترياك اشتغال داشت، پرداخت. وظيفه سيدعلي محمد در آغاز اين همكاري، انجام كار بسيار دشوار «ترياك مالي» بود.

بسياري از كارشناسان بر اين عقيده اند كه حداقل روزي ده ساعت كار در زير آفتاب سوزان بندر بوشهر به مشاعر «سيدعلي محمد شيرازي» آسيب رسانده و از او موجودي «ماليخوليايي» - كه ادعاي تصرف در ماه و ستارگان را داشت- ساخته بود. اين نكته در خاطرات پرنس كينياز دالگوركي سفير كبير روسيه در ايران درباره سيدعلي محمد باب آمده است.



سيدعلي محمد شيرازي» (باب) كه دوران مكتب و تحصيلات مقدماتي خود در بوشهر را تحت نظر معلمي به نام شيخ عابد كه داراي اعتقادات متعصبانه «شيخيگري»¤ و از پيروان شيخ احمد احسايي پيشواي بزرگ و بنيانگذار اين فرقه بود، گذرانده و در شمار معتقدان اين فرقه درآمده بود، با هدف تكميل معلومات خود، سفري هم به كربلا مي رود و در آنجا مدت زماني را در كلاس درس سيدكاظم رشتي پيشواي وقت «شيخيه» و جانشين شيخ احمد احسايي، مؤسس اين فرقه، حضور مي يابد.

بابي ها و بهايي ها سيدعلي محمد شيرازي را صاحب «علم لدنّي» مي دانند و در اين مورد بشدت مبالغه مي كنند.



سيدعلي محمد با اينكه در كربلا و در حلقه ياران نزديك ملاكاظم رشتي نبود، تحت تأثير تلقينات پرنس دالگوركي بلافاصله ادعاي جانشيني او را مطرح ساخت و درست يك سال بعد، در سال 1260 قمري كه مصادف با هزارمين سال غيبت امام عصر (عج) بود، با حمايت كانونهاي متنفذ و مرموز استعماري، دعوي خويش را مطرح نمود و ضمن اينكه خود را «ركن رابع» خواند، ادعا كرد كه «باب» امام زمان (عج) است و در نشست و برخاست هاي روزانه و در ميان اطرافيان خود گفت كه «من مبشر ظهور امام زمان و باب او هستم و هركس كه به ظهور حضرت مهدي (عج) اعتقاد و ايمان دارد، بايد ابتدا با من كه «باب» و «در» او هستم بيعت كند». وي حتي حديث «انا مدينه العلم و علي بابها» را در جهت اثبات اين ادعاي خود معني و تفسير مي كرد و مي گفت، حتي حضرت رسول اكرم (ص) به حقانيت و ظهور من اشاره كرده و فرموده اند: «من شهر علم هستم و علي باب».

هائيان بر اين اعتقادند كه «سيدعلي محمدباب» براي اعلام ظهور خود ابتدا به مكه مي رود و پس از ابلاغ اين امر به زايران بيت الله الحرام، از آن جا دوباره به شيراز باز مي گردد و با وسعت و دامنه بيشتري ادعاي خود را مطرح مي سازد. اين امر موجب فتنه و فساد مي شود تا جايي كه حاكم فارس او را بازداشت مي كند و سرانجام زماني كه بيماري وبا در شيراز شايع شده بود، به اصفهان مي رود.

بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعاي خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مي شود و ادعاي «ذكريت» مي كند. در مرتبه دوم ادعاي «بابيّت» مي نمايد و خود را باب و نايب خاص امام زمان (عج) و واسطه خير و فيض بين او و مردم معرفي مي كند. در مرتبه سوم دعوي «مهدويت» مي نمايد و خود را مهدي موعود مي داند. در مرتبه چهارم ادعاي «نبوت» مي كند و خويشتن را پيامبر معرفي مي نمايد. در مرتبه پنجم ادعاي «ربوبيت» و در مرحله و مرتبه ششم دعوي «الوهيت» مي كند!(13)



از نكات مهمي كه شائبه دخالت قدرتهاي استعماري را در ماجراي ايجاد فرقه «بابيگري» و «بهائيگري» به يقين مبدل مي سازد، حضور كنسول روسيه در مراسم اعدام «باب» و درخواست عفو براي اوست. بهاييان مدعي اند وقتي به خواسته كنسول توجه نمي شود و جنازه باب را به خندق مي اندازند، وي نقاش ماهري را به محلي كه جسد باب انداخته شده بود، مي برد و از روي آن تصويري تهيه مي نمايد كه نمونه اي از اين تصوير هم اكنون در محل دفن او قرار دارد.



بهائيت را بشناسيم

ميرزا حسينعلي نوري (بهأالله) در سال 1233 قمري در تهران به دنيا آمد. پدرش «ميرزا عباس» به كار منشيگري و حسابداري و معلمي در خانه شاهزادگان و اشراف روزگار اشتغال داشت و حسينعلي خواندن و نوشتن را نزد پدر آموخت. البته او بعدها ادعاي «امّي» بودن كرد، اما خواهرش اين امر را تكذيب مي كند.

با پيدايي «سيدعلي محمد شيرازي» (باب)، ميرزا حسينعلي با پيروي از فرقهه بابيگري كم كم از سران مهم فرقه «بابيه» مي شود. وي در افتضاحات «بدشت» واقع در حوالي شمال شرقي كشور كه در آنجا هواداران و پيروان «باب» نسخ دين مبين اسلام را اعلام كردند، حضوري فعال داشت. در اين روز طاهره قره العين با چند تن از مردان پيرو باب همبستر شد و چون خبر اعمال زشت و غير اخلاقي و پرده دري هاي آنان به محمدشاه قاجار رسيد فرمان قتل او را صادر كرد. اما با مرگ محمدشاه اين فرمان اجرا نشد و ميرزاحسينعلي با حمايت مأموران سفارت روسيه به تهران بازگشت.

بهائيان بر اين اعتقادند كه پس از آزادي «ميرزاحسينعلي نوري»، سفير روسيه رسماً از او دعوت كرد تا به خاك روسيه برود. اما دولت ايران وي را به عراق فرستاد و او را در حالي كه توسط تعدادي از نيروهاي روسي و ايراني همراهي مي شد، از ايران تبعيد كرد.

ميرزاحسينعلي نوري پس از آزادي از زندان لوح ويژه اي به زبان عربي درباره امپراتور روسيه نيكلاويج الكساندردوم صادر مي كند كه متن فارسي آن به اين شرح است:

«يكي از سفيران تو مرا هنگامي كه در زندان تهران زير غل و زنجير بودم ياري و همراهي كرد و به اين خاطر خداوند براي تو مقامي معين فرمود كه جز خودش هيچكس رفعت آن را نمي داند»(25).

بابيان وبهائيان توسل به زور را براي پذيرفتن آئين خودمنع كرده بودند، مگر در مورد مسلمانان كه مال و جان و ناموس آنان را مباح اعلام كرده و حتي آنان را شكنجه مي دادند و سپس به شهادت مي رساندند. البته قساوت و سبعيت از جمله خصائص اوليه اعضاي فرقه بابيت بوده كه فريدون آدميت در مورد آنان گفته است كه آنان در جريان شورشهاي خود با مردم و نيروهاي دولتي رفتاري سبعانه داشتند و اسيران جنگي رادست و پا مي بريدند و در آتش مي سوزاندند. او بساط بهأ را از روز نخست مبتني بر دستگاه ميرغضبي و آدمكشي مي داند(26) و عبدالحميد آيتي نيزبهائيان را داراي اخلاقي خشن و سخت دل و كينه جو و متظاهر به مهر ومحبت معرفي مي كند. (27)

در اين مورد مي توان به حادثه تلخ قلعه طبرسي مازندران و حوادث خونبار «زنجان» توسط بابيان كه با قتل و غارت و جنايات بيشماري همراه بود و بالأخره پس از خونريزي بسيار توسط حكومت سركوب شد، اشاره كرد. (28)



ميرزا حسينعلي «بهأالله» پس از رسيدن به عكا به صورت كامل و علني دست از ادعاي نايب باب بودن برداشت و رسماً خود را پيامبر ناميد و فرقه «بهائيت» را بنيان گذاشت كه فوراً از جانب دولت روسيه به رسميت شناخته شد. دولت استعماري روسيه پس از به رسميت شناختن فرقه ضاله بهائيت به عنوان يك دين، همه گونه امكانات در اختيار آنها گذاشت. اين دولت در نخستين اقدام مرزهاي خود را به روي بهائيان گشود و اولين معبد اين فرقه را به نام «مشرق الاذكار» در شهر عشق آباد ايجاد كرد.



ميرزا حسينعلي نوري (بهأالله) پس از 24 سال زندگي در شهر «عكا» در روز دوم ذيقعده 1309 هجري قمري مرد و در همان شهر دفن شد كه هم اكنون قبر او قبله بهائيان است.

«قبله ما اهل بهأ روضه مباركه در مدينه عكا مي باشد كه در وقت نماز خواندن بايد رو به آن بايستيم و قلباً متوجه به «جمال قدم» يعني بهأ باشيم. . . »(40)

40- بررسي باب و بهأ، جلد دوم، ص .12

جانشينان بهاء الله

«ميرزا حسينعلي» بهاء الله از همسراول خود پسري به نام عباس داشت و ازهمسر ديگرش نيز صاحب سه پسر شده بود. براساس توافقي كه در زمان حيات بهأالله انجام شد، قرار بود ابتدا عباس افندي، فرزند ارشد او، جانشين پدر شود و پس از او محمدعلي افندي، پسر بزرگ زن ديگرش، جاي او را بگيرد. اما با مرگ «بهاء الله » بين فرزندانش جدايي واختلاف افتاد و «محمد علي افندي» به همراه برادران و خواهرانش و پسرعموها همگي عليه عباس افندي (عبدالبهاء) پسر بزرگ بهاء الله شوريدندو زعامت او را گردن نگذاشتند. اما در نهايت او به جانشيني بهاء الله دست يافت و با عنوان

«عبدالبهاء » تا سال 1300 شمسي رهبري فرقه ضاله بهائيت را در دست داشت. «عباس افندي» روحيه اي محافظه كار داشت و همواره خود را «غلام بهاء» مي خواند. وي بشدت وابسته بود و هر روز خود را در ظل حمايت يك دولت قرار مي داد. او درابتدا وابسته به «روسيه تزاري» بود و از حمايت و پشتيباني اين دولت نهايت بهره برداري را مي كرد. زيرا دولت روسيه نخستين كشوري بود كه مرزهاي خود را به روي بهائيان گشود و با كمك هاي خود باعث ايجاد اولين معبد و «مشرق الاذكار» آنها در شهر «عشق آباد» شد.

وابستگي به روسها به هيچ وجه نزد بهائيان زشت و مذموم نبود. تا آنجا كه «عبدالبهاء» با تمام وجود در خدمت اهداف استعماري اين دولت قرارداشت و حتي براي آنها جاسوسي مي كرد. ماجراي جاسوسي رهبر بهائيان درجريان يك تحقيق آشكار شد و تا آن حد موجب خشم مقامات دولتي عثماني قرارگرفت كه جمال پاشا فرمانده كل قواي اين كشور تصميم به اعدام او گرفت. دراين زمان دولت انگلستان به صورت علني به حمايت از بهائيان برخاست و لرد بالفور - وزيرامورخارجه بريتانيا وصادركننده اعلاميه معروف «بالفور» پيرامون تشكيل دولت اسراييل - طي تلگرافي از ژنرال آلن بي فرمانده قواي انگليس در فلسطين خواست تا با تمام توان به حمايت از عبدالبهاء برخيزد.

عبدالبهاء تا سال 1917 و پيروزي انقلاب كمونيستي در پناه روس هاي تزاري بود و پس از آن خود رابه دامان انگليسي ها انداخت. به طوري كه وقتي نيروهاي انگليس دولت عثماني را در جنگ اول جهاني شكست دادند و وارد فلسطين شدند، فوراً «عبدالبهأ» را مورد لطف قرارداده و به او نشان عالي «پهلواني»- كه در شمار نشان هاي مهم دولت انگليس است - اعطا كردند و به خاطر خدماتش به دولت انگليس به وي لقب «سر» بخشيدند. از رهگذر اعطاي اين نشان و لقب بود كه عبدالبهاء لوح ويژه اي به زبان عربي درمدح انگلستان صادر كرد و ژرژ پنجم پادشاه وقت اين كشور را دعا نمود. متن ترجمه اين لوح به شرح زير است:

«بارالها سراپرده عدالت در اين سرزمين برپا شده است و من تو را شكر و سپاس مي گويم. . . پروردگارا امپراتوربزرگ ژرژ پنجم پادشاه انگلستان را به توفيقات رحماني ات مؤيد بدار و سايه بلند پايه او را براين اقليم جليل (فلسطين) پايدار ساز. . . »(100)

در اين ايام، اندك اندك حركت هاي استعماري در كشورهاي مسلمان آغاز شده بود و مردم اين كشورها تلاشهايي را براي رهايي آغاز كرده بودند. به دنبال آغاز اينگونه تحركات ضداستعماري در شمال افريقا و كشورهاي مستعمره فرانسه بود كه دولت فرانسه هم با هدف ايجاد اختلاف بين مسلمانان، از عباس افندي (عبدالبهأ) درخواست مي كند تا گروهي از مبلغين بهايي را براي تبليغ بهائيت به كشورهاي «الجزاير» و «مراكش» و «تونس» وجزاير مسلمان نشين اطراف افريقا اعزام دارد. (101) او تلاش زيادي در راه گسترش اين فرقه استعماري به كاربرد و مبلغيني را به نقاط مختلف جهان ازجمله امريكا فرستاد. از او نوشته هايي بجاي مانده كه از سوي بهائيان باعنوان «مكاتيب» چاپ شده است.

عبدالبهاء در سال هاي آخر عمر سفرهايي به آمريكا و اروپا كرد. او كه پس از انگليس خود را وامدار استعمارجديد مي دانست، در سفر به آمريكا خطاب به جمعي از دزدان انسان نما و اتو كشيده آمريكايي آنها را براي غارت منابع ايران چنين دعوت كرد:

«از براي تجارت و منفعت ملت آمريكا، مملكتي بهتر از ايران نه، چه كه مملكت ايران مواد ثروتش همه در زير خاك پنهان است، اميدوارم كه ملت آمريكا سبب شوند كه آن ثروت ظاهر گردد. »(102)

عبدالبها در سال 1300 هجري شمسي مرد و او را در «عكا» واقع در فلسطين اشغالي دفن كردند.

شوقي رباني

عباس افندي هنگام مرگ فرزند پسرنداشت. پس از مرگ او با قرارتازه اي كه گذاشته شده بود، رهبري بهائيان به نوه دختري او كه شوقي افندي نام داشت رسيد و وي بانام شوقي رباني سركردگي فرقه ضاله بهائيت را در دست گرفت. شوقي افندي كه بهائيان وي را «شوقي رباني» مي خوانند، در سال 1314 قمري به دنياآمد. پدرش ميرزا هادي شيرازي و مادر او ضيائيه دختر بزرگ «عباس افندي» است. شوقي افندي پس از مرگ عباس افندي وصيت نامه اي را بين «اغنام الله» (پيروان بهأ) توزيع كرد وخود راجانشين عبدالبهاء خواند، اما عده اي از بهائيان به سركردگي احمد سهرابي آن را تقلبي و ساختگي خواندند و اين گروه تحت عنوان «سهرابيان» از بهائيان انشعاب كردند.



شوقي افندي خود را «ولي امر الله» خواند و رئيس «بيت العدل» معرفي كرد. او در دارالفنون باليون لندن تحصيل كرده و مستقيماً تحت پرورش و تربيت انگليسي ها رشد كرده بود.

شوقي افندي با شعار برابري زن و مرد دستور برداشتن حجاب را صادر كرد و ازآنجا كه ايران را خاستگاه «بهائيت» مي دانست به پيروان خود سفارش كرد كه كوشش كنند تا اين روش قبل از هرجا در تهران و ايران رايج گردد.

شوقي افندي كه در سال 1300 شمسي، يعني اولين سال به قدرت رسيدن رضاخان به رهبري «بهائيت» برگزيده شده بود و در سال 1336، يعني شانزدهمين سال سلطنت محمدرضا پهلوي مرد.

براساس وصيت و دستورات عبدالبهاء بايد رهبري بهائيت در خاندان «شوقي افندي» به صورت موروثي باقي مي ماند، اما برخلاف پيش بيني بهاءالله و عبدالبهاء، شوقي صاحب فرزند نشد. به همين سبب او براي اداره جامعه بهائيت، ايجاد تشكيلاتي به نام «بيت العدل» را لازم و ضروري دانست.

شوقي افندي در دانشگاه امريكايي بيروت و سپس در دانشگاه آكسفورد تحصيل كرده بود و انتخاب او به رهبري بهائيت با توجه به رذايل اخلاقي كه داشت موجب اختلاف و انشعاب هاي تازه اي دربهائيت شد. حتي فضل الله صبحي مهتدي - كه كاتب و منشي عبدالبهاء بود- دست از اين فرقه پوشالي كشيده و به دامان پاك اسلام رو آورد و خاطرات خود را از رفتار زشت «شوقي» انتشار داد. براساس نوشته ها و خاطرات صبحي، شوقي افندي (رباني) گرايش شديدي به همجنس بازي داشته و توضيح داده است كه چگونه رهبر بهائيان جهان اوقات خود را با همجنس بازي به عنوان «مفعول» مي گذرانده است.

اين امر، از دلايل رويگرداني چند تن ديگر از نزديكان عبدالبهاء از فرقه ضاله بهائيت نيز بود.

در طول يكصد و شصت سالي كه از پيدايش فرقه ي بهائيت در ايران مي گذرد و از همان ابتداي تشكيل اين فرقه ي انحرافي ، گروهي از افرادي كه به خاطر عدم آگاهي و يا فريب و يا تصورات خام و باطل به سوي بهائيت گرايش پيدا كرده بو دند از سير گژ راهه باز گشته و به سوي اسلام هدايت شدند .

در ميان اين افراد از اعضاي اصلي خاندان ميرزا علي محمد باب تا خويشان و وابستگان سببي و نسبي ميرزا حسينعلي بهاء و فرزندان او تا نويسندگان و منشيان بهائي ( نظير صبحي و حسن نيكو و عبدالحسين آيتي و ...) و نيز مبلغان بهائي و افراد سرشناس و تحصيل كرده تا افراد عادي به چشم مي خورند .

اكثر اين افراد بعد از توبه و بازگشت از بهائيت سعي كرده اند مراتب تبري و دوري خويش از بهائيت را به اطلاع ديگران رسانده و علل و عوامل بازگشت خود به اسلام را براي ديگران تشريح كنند .

دقت در اين " تبري نامه هاي " مكتوب كه اخيراً به صورت اينترنتي درآمده معرف و مبين اين است كه اكثريت اين افراد از ماهيت دقيق و اصلي تشكيلات عنكبوتي بهائيت اطلاع نداشته و از طرف ديگر هرگز امكان مراجعه به كتب اصلي رهبران بهائي را نداشته اند تا متوجه تناقضات فكري و عقيدتي آنان بشوند .

به لطف و مدد الهي تلاش دارم به تدريج و با همكاري شما علاقمندان نسبت به تكميل مجموعه ي " متبريان از بهائيت " اقدام نموده و به وظيفه ي شرعي امر به معروف و نهي از منكر عمل نموده باشم . از همه ي خوانندگان اين وبلاگ بويژه هموطنان بهائي تقاضاي مساعدت و همكاري دارم .

در ابتدا به بيان شرح حال و تبري نامه ي بهائيان ايراني پرداخته و به موازات آن از شرح حال و علل تبري از بهائيت ديگر ملل جهان آگاه خواهيم شد .

 

|+| نوشته شده توسط حسام در پنجشنبه پانزدهم مهر 1389 و ساعت 1:7 http://persianweblog.ir/bf/temp/portal-orange-1/pics/bullet.gif  آرشیو نظرات

 مقدمه 2: وحشت تشكيلات بهائيت از بازگشت بهائيان به اسلام

 بهائيان مسلمان شدهتشكيلات بهائيت در طول تاريخ بويژه در دهه ي اخير تلاش فراوان نموده تا بهائيان به مباحثه و مذاكره با مسلمانان نپردازند و به مدارك اصلي مندرج در كتب رهبران بهائيت دسترسي پيدا نكنند .

شگرد ديگر تشكيلات بهائيت در قبال اين افراد ، ترور شخصيت آنان بوده است تا ديگر بهائيان دچار تزلزل روحي و فكري نشوند و يا اينكه چنين القاء مي نمايند تا مسلمان شدن اين افراد را ناشي از ترور و تهديد و فشار روحي و رواني قلمداد نمايند .

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php

این نظر توسط رزرو هتل با 50 درصد تخفیف در تاریخ 1392/02/25 و 15:59 دقیقه ارسال شده است


رزرو هتل شیراز ، کیش ، قشم ، مشهد و تمام نقاط با 50 درصد تخفیف

لینک رزرو هتل بشه به egardesh.com

شماره تماس : 021-44151435 و 44155227-021



مشاهده اطلاعات بیشتر در www.egardesh.com

سامانه رزرواسیون مهر

راحت ، ارزان و با اطمینان خرید کنید


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام من محسن نویسنده این وبلاگ هستم امیدوارم ازوبلاگ خوشتان آمده باشد.راستی نظریادتون نره.منتظرنظراتونم. دوستدارشمامحسن
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 8
  • بازدید کلی : 128